نکته : برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت homatez.com مراجعه نمایید
معنی در برخی از مؤمنین، منحصر گردد.
۴٫ ولیّ به این معنی همان امام است. نکته : برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت homatez.com مراجعه نمایید
۵٫ چون اوصاف مذکور در آیه، تنها در علی( جمع شده است پس فقط او شایسته امامت است.
۲-۱-۱-۲٫ اشکال اول قوشچی۱۰۴: (در معنای ولایت)
ولیّ در این آیه به معنای اولی در تصرف نیست؛ زیرا:
دلیل اول: سیاق آیات۱۰۵
در آیه ما قبل که میفرماید: “یا اَیُّها الذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا الیَهُودَ وَ النَصاری اولیاء بَعضُهم اولیاءُ بَعضٍ”۱۰۶
ولی به معنای ناصر و مولی و محب میباشد؛ زیرا ولایت یهود و نصاری که در این آیه نهی شده است به معنای تصرف و امامت نیست؛ بلکه مراد از آن نصرت و محبت میباشد. هم چنین ما بعد این آیه هم که میفرماید:
“وَ مَن یَتولّی اللهَ وَ رَسُولَه و الذینَ آمَنُوا فانَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبُونَ”۱۰۷ تولی به معنی محبت و نصرت است نه امامت.
بنابراین؛ مابعد و ما قبل آیه “انما ولیکم…” دلالت میکنند که در این آیه نیز ولیّ، به معنای امامت و اولی به تصرف نباشد.
خلاصه سخن قوشچی این است که سیاق آیات اقتضا میکند که در این آیه، ولی به معنای محب و یا ناصر باشد و این سیاق قول شیعه را رد میکند.
دلیل دوم: عدم وجود حصر
حصر برای از بین بردن تردید و نزاع به کار میرود و روشن است که در هنگام نزول آیه، چون هنوز مسآله خلافت مطرح نشده بود، تردید و نزاعی درباره امامت سه خلیفه وجود نداشته است. به دیگرسخن؛ در این آیه انٌما برای حصر به کار نرفته است.
دلیل سوم: فعلیت ولایت
ظاهر آیه این است که در زمان نزول آیه، بالفعل ولایت برای خدا و رسول و مؤمنین وجود دارد و حال آن که امامت حضرت علی( پس از رسول خدا( است. اگر هم کسی ادعا کند که علی( در زمان حیات نبی اکرم( هم ولایت و امامت دارد، از روی لجاجت و عناد حرف زده و باطل گفته است. و اگر گفته شود؛ این ولایت اشاره به آینده و زمان پس از رسول اکرم( دارد،این سخن درباره خداوند و رسول اکرم( صادق نخواهد بود۱۰۸٫
۱-۲-۱-۱-۲٫ نقد و بررسی:
قوشچی؛ اولی در تصرف را به عنوان یکی از معانی ولیّ قبول دارد، در عین حال میگوید: در این آیه به دلایل سه گانه ای که ذکر میکند، در این معنا به کار نرفته است. وی در رسیدن به این مقصود ناکام مانده است؛ زیرا هر سه دلیل وی مردود است.
جواب از دلیل اول:
۱٫ در صورتی که ولی در آیه ولایت به معنای “اولی در تصرف” باشد نه تنها با آیه پیش نامناسب نیست، بلکه هماهنگی کامل با آیه ماقبل دارد؛ زیرا خداوند در آیه پیش از آیه ولایت، میفرماید: “اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیّتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند آنها در راه خدا جهاد مىکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد مىدهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست”۱۰۹٫
این آیه در مدح حضرت علی( نازل شده است۱۱۰ همان گونه که حضرت علی( در جنگ جمل به آن تصریح کرد و در روایات شیعه امام باقر و امام صادق( به آن تصریح نموده اند۱۱۱٫ این روایات در منابع اهل سنت هم موجود است۱۱۲٫ البته روایات شیعه در این باره متواتر است.
با توجه به این روایات میتوان گفت خداوند در این آیه به ولایت حضرت علی( اشاره میکند و در آیه ولایت به توضیح و تفصیل این اشاره میپردازد، از این رو آیه ولایت با سیاق آیه پیش از خود هماهنگ است۱۱۳٫
۲-۲-۱-۱-۲٫ تحقیق در معنای ولی:
ولاء، ولایت به کسر واو و فتح آن، ولیّ، مولی، اولی، و امثال اینها از ماده ولی اشتقاق یافتهاند. ابن فارس صاحب “مقاییس اللغه” اصل و ریشه ولیّ را از وَلی به معنای قرب میداند.۱۱۴
فیومی مصنف “المصباح المنیر” هم ولی را به معنای قرب میداند و مینویسد: ولیّ بر وزن فعیل به معنای فاعل میباشد.۱۱۵ معنای اصلی و حقیقی ولی قریب میباشد و به سبب مناسبت در معانی دیگری؛ چون عهده دار کاری، معتق (آزاد کننده) عتیق، پسر عمو، یاور، حافظ و دوست به کار میرود.۱۱۶
راغب در مفردات وقوع پشت سر هم دو چیز به گونه ای که بین آنها هیچ فاصلهای نباشد را، معنای اصلی ولی دانسته است و سایر معانی را که برای ولی ذکر کردهاند به همین معنا ارجاع میدهد۱۱۷٫
جلال الدین سیوطی هم در کتاب “البهجه المرضیه فی شرح الالفیه” همواره ولی یلی و مشتقات آن را به “وقع بعد” معنا میکند۱۱۸٫
مؤلف “التحقیق فی کلمات القرآن الکریم” اصل این کلمه را به معنای “وقوع پشت سر هم دو چیز مرتبط با همدیگر” میداند و همه معانی دیگر این کلمه را به این معنا برگردانده است. مؤلف التحقیق مینویسد: “مفاهیمی از قبیل قرب و حب و نصرت و متابعت که در معنای ولی ذکر شده است، از آثار و لوازم این معنا است”۱۱۹٫
بنابراین؛
اولا؛ لفظ ولی مشترک معنوی است؛ یعنی برای یک معنای کلی و جامع (اتصال یا قرب) وضع شده است که این معنا مصادیق متعددی دارد. هیچ یک از محققین یاد شده محبت ونصرت و متابعت و اولویت در تصرف را معنای حقیقی ولی نمیداند.
ثانیا؛ در معنای اصلی و حقیقی این ماده دو نظریه متفاوت وجود دارد؛ برخی معنای اصلی آن را قرب دانستهاند و بعضی دیگر وقوع پشت سر هم دو چیز را معنای حقیقی این ماده میدانند و قرب را از لوازم این وقوع، معرفی میکنند.
به نظر میرسد ن
ظریه دوم قوی تر و قرب هم از مصادیق معنای اصلی باشد.
پس معنای اصلی این کلمه قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر ا
ست به نحوی که فاصلهای در کار نباشد، یعنی دو چیز آن چنان به هم متصل باشند که هیچ چیز دیگری در میان آنها نباشد؛ مثلا، اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند، میگوییم زید در صدر مجلس نشسته است و یلیه عمرو و یلی عمرو بکرا؛ یعنی بلافاصله در کنار زید عمرو نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصله ای بکر، نشسته است؛ به همین مناسبت طبعا، این کلمه درمورد قرب به کار رفته است؛ اعم از قرب مکانی و قرب معنوی؛ باز به همین مناسبت در مورد دوستی، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر استعمال شده است، چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد. موارد استعمال متعدد را از روی قرائن لفظی و حالی باید به دست آورد۱۲۰٫
۲٫از آن جا که معنای حقیقی ولی و ولایت، اتصال یا قرب است در فرض وجود سیاق واحد نیز خللی بر استدلال شیعه وارد نمیشود؛ زیرا این مشکل در صورتی پیش میآید که واژه ولایت مشترک لفظی باشد و حال آن که پیش از این ثابت شد که ولایت مشترک لفظی نیست. در هر سه آیه معنای اتصال و قرب وجود دارد، هر چند مصادیق آن فرق میکند و برای حفظ سیاق واحد همین اندازه از وحدت کفایت میکند.
خداوند ابتدا مؤمنین را از اتصال و تقرب به یهود و نصارا باز میدارد. این اتصال و تقرب به یهود تنها از طریق بستن پیمان دوستانه با آنان و تقویت روابط دو جانبه امکان پذیر است. در آیه ولایت نیز خداوند مؤمنین را به تقرب و اتصال به خدا و رسول و برخی از مؤمنین فرا میخواند. تقرب به خدا از طریق تسلیم شدن مطلق در برابر قضای تکوینی و فرامین تشریعی او میسر میباشد؛ چنان که قبول رسالت پیامبر( و اطاعت از ایشان تقرب به پیامبراکرم( میباشد.
به همین ترتیب؛ اطاعت از اولی الامر و گرد آمدن در زیر لوای ایشان تقرب به اولی الامر میباشد. بر تمام این امور ولایت صدق میکند و اختلاف احکام در موارد مختلف ناشی از تفاوت کسانی است که دارای ولایت هستند۱۲۱٫
۳٫اگر ولی در آیه ولایت به معنای اولی در تصرف و در آیه مابعد به معنای نصرت باشد، نه تنها با هم تهافت و ناسازگاری ندارند، بلکه مناسب نیز میباشد؛ زیرا ابتدا خداوند میفرماید خدا و رسول( و برخی از مؤمنان ولی (به معنای اولی به تصرف) میباشند و در آیه بعد میفرماید هر که به خدا و رسول و برخی از مؤمنان یاری و نصرت برساند، غلبه و پیروزی از آن او خواهد بود.
در آیه، ابتدا ولایت و امامت برخی از مؤمنان را تثبیت میکند و در آیه بعد به مؤمنان میفرماید او را یاری کنند۱۲۲؛ همان گونه که رسول اکرم( در جریان غدیر خم نخست حضرت علی( را جانشین خود معرفی کرد و سپس دعا کرد و فرمود بار پروردگارا! هر کس که او را یاری کند تو نیز او را یاری رسان و هر کس بخواهد او را خوار سازد، ذلیلش گردان.
۴٫ بر فرض این که وحدت سیاق با معنای شیعه از بین برود، باز هیچ ایرادی به وجود نمیآید؛ زیرا در تعارض بین سیاق و دلیل، مدلول سیاق ترک و عمل به دلیل میشود. به دیگر سخن؛ حمل آیه بر معنای خلاف سیاق در صورت وجود ادله هیچ اشکالی ندارد۱۲۳٫
جواب ازدلیل دوم:
این شبهه که در آیه ولایت، انما برای حصر به کار نرفته است، شبهه ای است که فخر رازی نیز پیش از قوشچی ادعا کرده است۱۲۴؛ این دو منکر معنای حصر انما به نحو مطلق نیستند، بلکه معنای حصر را معنای همیشگی انما نمیدانند و معتقد هستند در برخی موارد، انما در معنای حصر به کار نرفته است و در این آیه نیز انما معنای حصر ندارد.
فخر رازی برای اثبات ادعای خود، دو آیه دیگر را شاهد میآورد که در باور وی معنای حصر ندارند:
۱٫ إِنَّما مَثَلُ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماء۱۲۵ِ.
فخر رازی میگوید: اگر انما در این آیه معنای حصر داشته باشد باید گفته شود که مثل دنیا تنها آن مثلی است که در این آیه از آن یاد شده است و حال آن که روشن است که دنیا مثلهای دیگری نیز دارد.
۲٫ إِنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ۱۲۶٫
روشن است که حصر در این آیه هم وجود ندارد.
ولی این ایراد به هیچ وجه صحیح نیست؛ زیرا:
اولاٌ: بالاجماع انّما همواره برای حصر به کار میرود. و هم چنین متبادر از انما حصر است و تبادر علامت حقیقت میباشد، پس انما برای حصر وضع شده است.
استشهاد فخر رازی نیز صحیح نیست و وی در مغالطه افتاده است و حصر را که دو قسم است یک قسم پنداشته است، زیرا حصر دو قسم است؛ حصر حقیقی و حصر غیر حقیقی (اضافی). حصر حقیقی حصر نسبت به عالم واقع است، ولی حصر غیر حقیقی نسبی است و نسبت به واقع نیست. در دو آیه یاد شده حصر غیر حقیقی وجود دارد.
علامه حلی در بیان دلالت انما بر حصر مینویسد:
“انما به دلیل نقلی و عقلی بر حصر دلالت میکند.
الف. دلیل نقلی:
دانشمندان ادبیات عرب اجماع دارند که انما بر حصر دلالت دارد.
ب. دلیل عقلی:
انٌما از دو لفظ انّ و ما ترکیب یافته است. پیش از ترکیب انّ برای اثبات و ما برای نفی به کار میرفت. به دلیل استصحاب و اجماع بعد از ترکیب نیز این دلالت باقی است؛ یعنی انّ برای اثبات و ما برای نفی میباشد.
اثبات و نفی نسبت به یک موضوع صحیح نیست؛ مثلا معنا ندارد بگوییم: زید شاعر است و زید شاعر نیست. در آیه مورد بحث نیز جایز نیست معنا شود؛ همانا خدا و … ولی است و خدا ولی نیست.
هم چنین برگرداندن اثبات به موضوعی که در آیه ذ
کر نشده است و برگرداندن نفی به مذکور در آیه جایز نیست، زیرا بر خلاف اجماع است؛ یعنی جایز نیست در معنای آیه، گفته شود: خدا ولی نیست و غیر
خدا ولی است.
یک احتمال باقی ماند و آن این که طرف اثبات جمله برای موضوع مذکور مرتبط گردد و طرف نفی نیز به غیر آن، که این معنا مساوی با معنای حصر خواهد بود”۱۲۷٫
ثانیاٌ: همیشه حصر برای رفع تردید و شک به کار نمیرود؛ بلکه گاهی حصر برای دفع شک (نه رفع) استعمال میشود. متکلم اگر احتمال تردید و شک در آینده داشته باشد نیز میتواند از حصر کمک بگیرد.
ثالثا: با توجه به این که آیه ولایت در سوره مائده قرار دارد و این سوره آخرین سوره ای است که بر رسول اکرم نازل گشته است و این آیه هم از آخرین آیات وحی است، بی تردید بحث ولایت و خلافت تا آن زمان چندین بار از سوی رسول اکرم( در قضایایی چون جریان یوم الدار و … طرح شده بود.
رابعا؛ بسیاری از بزرگان اهل سنت؛ مانند زمخشری در تفسیر ادبی کشاف۱۲۸ تصریح کردهاند که انما در این آیه معنای حصر